رمانتیسیسم ( تخیل گرایی ) :
رمانتیسیسم ، مهمترین جنبش هنری و ادبی قرن 19 م است ، که در تقابل با خرد گرایی نئوکلاسیک، در انگلستان و آلمان مطرح شد. هنرمندان این جنبش با استفاده از رنگ ها و خطوط درون نما و با هویتی خرد گریز، سعی در بیان
احساسات و هیجانات خود را دارند. مهمترین مرکز تولید آثار تجسمی رمانتی سیسم ، انگلستان است. شعار هنر برای هنر، اولین بار توسط پیروان این مکتب ( و پس از آنها توسط پیروان مکتب سمبولیسم) مطرح می شود.
هنرمندان برجسته جان کاتمن، چارلز بانینگتون، جان کنستابل، ویلیام ترنر، اوژن دلاکروا، تئودورژریکو، فریدریش، گریا، کامیل کورو، ویلیام بلیک، آنتوان لویی باری، فرانسوا رود (با اثر معروف لامارسیز)، تادتسوکاری.
از منظرههای مشهور ویلیام ترنر از دریا که در آن، التهاب و هیجان طوفان به شکل اغراق آمیزی ترسیم شده است؛ باید گفت که استفاده از رنگهای قرمز و نارنجی بر شدت این هیجان افزوده است.
اتوماتیسم :
گروهی تندرو، از سورئالیست های کانادایی، با انتشار بیانیه های تند، به انتقاد از هنر و دیگر جنبه های زندگی پرداختند.
اریانتالیسم :
عنوانی که به شماری از نقاشان آکادمیک اروپایی سده نوزدهم داده اند. اینان موضوعات شرقی مآب را ، با برداشتی رمانتیک تصویر می کردند و به طرزی غریب و افسانه ای نشان می دادند.
اینستالیشن آرت (کارکردگرایی) :
از گزارشات پست مدرن در دهه 1970.
آرنوو :
جنبشی منشعب شده از سمبولیسم به مرکزیت انگلستان که پیروانش با استفاده از صور نباتی و پر پیچ و تاب و با تأکید بر جنبه ها ی تزئینی و معماری، درصدد خلق آثار خود بودند. مهمترین آثار این جنبش در قالب لیتوگرافی وحکاکی ایجاد شدند.
هنرمندان برجسته: ویلیام موریس، گوستاو مورو ، گوستاو کلیمت ، ویکتور هورتا ، آلفونس موشا ، ببردزلی.
نبی ها :
گروهی از نقاشان متاثر از هنر گوگن که با استفاده از سطوح وسیع رنگ و فاقد عمق نمایی، با هویتی نمادین ، درصدد بیان تضادهای اجتماعی می باشند.
هنرمندان برجسته : موریس دنی ، پل رانسون ،بونار ، وویار ، سروزیه.
انتزاعی (آبستره):
این جنبش در 1910 در روسیه توسط واسیلی کاندینسکی مطرح شد. در این جنبش هنرمندان با استفاده از عدم بازنمایی عینی و بیان تجسمی نوین خط و رنگ و با خلاصه نمودن مضامین و موضوعات، به عناصر بنیادین چون خط، سطح برای بیان کلیت و کلی گویی سود می جستند.
هنرمندان برجسته : واسیلی کاندینسکی، پیت موندریان، کوپکا، پیکابیا، فرنان لژه، هنری مور، کنستانتین برانکوزی، هپورت، الکساندر کالدر.
انتزاع هندسی :
جنبشی منشعب شده از انتزاعی که بوسیله سطوح ناب هندسی و تأکید بر رئالیسم فرم در صدد بیان تفاسیر و تعابیر شخصی است.
هنرمندان برجسته: پیت موندریان ، مارک روتکو ، جوزف آلبرز ، بورگان دیلر.
استیل :
این جنبش توسط پیت موندریان و تئوون دویسبورگ مطرح گردید. هنرمندان این جنبش با استفاده از خطوط عمودی، افقی و دوار، درصدد فضا سازی و بیان تفاسیر شخصی می باشند.
آپ آرت(هنر دیدگانی) :
این جنبش توسط «ویکتور وازارلی» مطرح گردید. هنرمندان این جنبش با استفاده از نقطه و خط و به مدد رنگ گزاری و سایه روشن کاری با استفاده از خطای باصره و توهم دید مخاطب ، درصدد القای مفاهیمی چون ریتم، حرکت ، حجم مجازی، عمق و .....می باشند.
هنرمندان برجسته: ویکتور وازارلی، بریژیت رایلی، استانلی تایگر من.
پاپ آرت (هنر مردمی) :
این جنبش در دهه 50 قرن بیستم، توسط اندی وارهل و روی لیشتن اشتاین، درانگلستان و امریکا مطرح شد. هنرمندان این جنبش با استفاده از ملزومات دور ریختنی جامعه (قوطی نوشابه ، عکس و...) در صدد بیان هر چه قوی تر سنت ها و فرهنگ های بومی و اعتقادات قبیله ای می باشند.
هنرمندان برجسته : اندی وارهول، روی لیشتن اشتاین، رشن برگ، جاسپرجونز.
کانسپچو آل آرت (هنر مفهومی):
این جنبش دراواخر دهه 1960 مطرح شد. در این جنبش مفهوم مهمتر از ابزار و چگونگی اجزای است و هدف اصلی، رسانیدن مفهوم یا ایده ای به مخاطب است .
هنرمندان برجسته: سل لویت، داگلاس هیلوبر، جوزف کاسوت، بروس نومان.
مینیمال آرت (هنر کمینه) :
جنبشی آغاز شده از آمریکا که هدف پیروانش پژوهشی دوباره با انواع ساختارهای مدولی، فضایی و شبکه ای، برای توضیح مفاهیمی چون فضا، فرم و مقیاس است و هر گونه بیان گری و توهم بصری را نفی را مردود می داند.
هنرمندان برجسته: رونالد جاد ، کارل آندره
نقاشان یکشنبه(ندیده ها) :
جنبشی منشعب شده از سمبولیسم که هنرمندان آن فاقد تحصیلات آکادمیک بودند.
هنرمندان برجسته : هانری روسو.
مکتب بلونیایی :
بلونیا درسده های شانزدهم و هفدهم، مرکز نوعی کلاسیسیسم در نقاشی ایتالیا بود که از آکادمی کاراتچی سرچشمه می گرفت. نقاشان این مکتب در تحول سبک باروک در ایتالیا موثر واقع شدند.
عمده ترین نقاشان این مکتب عبارت بودند از : دومینیکو ، گوئر چینو ، رنی.
مکتب پاریس :
اصطلاحی که در مورد هنرمندان نوگرای مقیم پاریس در نیمه نخست سده بیستم، به کار برده می شود. اینها لزوماً از سبک واحدی پیروی نمی کردند و اکثراً غیر فرانسوی بودند. گاه این اصطلاح را در معنایی وسیع تر، به کل جنبش های هنری مدرن متمرکز در پاریس اطلاق می کنند.
مکتب دانوب:
عنوانی که به جنبش منظره نگاری دهه های نخست سده شانزدهم ، در ناحیه دانوب داده شده است. هنرمندان این مکتب، با نگرشی رمانتیک کوشیدند طبیعت را چون محیطی برای افعال آدمی نشان دهند.
هنرمندان برجسته : کراناخ ، هوبر
مکتب هادسن:
اصطلاحی که درباره شماری از منظره نگاران رمانتیک امریکایی سده نوزدهم به کار برده می شود.
مکتب میلان :
یکی از مکاتب نقاشی ایتالیایی که در سده های پانزدهم و شانزدهم شکوفا بود و فوپا رهبری آن را برعهده داشت ولی پس از اقامت لئوناردوداوینچی و پیروانش در میلان ، این مکتب تحت تأثیر او و پیروانش قرار گرفت.
مکتب نیویورک :
مکتب گروهی ناهمگن از نقاشان عمدتاً انتزاع گرا که در نیویورک شکل گرفت. این مکتب با عناوین اکسپرسیونیسم انتزاعی و نقاشیهای کنشی نیز ، شناخته می شود.
پیروان این مکتب عبارتند از : پالاک ، مادرول ، نیومن و روتکو .
هنر سلتی :
هنر اقوام سلتی، ساکن در اروپای باختری ، از حدود 450 ق.م تا 650 ب.م که نقش های منحنی غیر متقارن که غالباً با صور حیوانی آمیخته اند، مشخصه اساسی هنر آنهاست. آنها در زمینه های جواهر سازی ، فلز کاری ، سفالگری و حکاکی روی چوب فعالیت داشتند.
هنر بوم شناختی :
اصطلاحی برای توصیف هنری که بر فرآیندهای طبیعت تأکید می کند و نخستین بار در 1986 پدید آمد و آلن سانفیست ، از نمایندگان آن به شمار می آید.
هنر زننده :
اصطلاحی برای توصیف آن نوع از هنر امریکایی که در آن مواد و مصالح غیر عادی و ناجور به کارمی رود. در این هنر غالباً نقاشی و مجسمه سازی با هم ترکیب می شوند.
هنر خام :
اصطلاحی که توسط ژان دوبوفه ، برای توصیف انگاره سازی خامدستانه و نقش پردازی های مغشوش تصادفی رایج شد. در چنین رویکردی به هنر، سنتهای هنر باختر زمین ، مردود شمرده شد و نوعی زبان تصویری سر راست قابل مقایسه با هنر بدوی و هنر کودکان – مورد قبول قرار گرفت. دوبوفه و نقاشان گروه کبرا از نمایندگان آن به شمار می آیند.
نئوپلاستیسیسم (هنر زیبا ) :
نظریه زیبا شناختی پیت موندریان که احکامش عبارت بودند از: هنر باید کاملاً انتزاعی باشد ، از شکل های راست گوشه در وضعیت های افقی و عمودی استفاده شود و رنگ ها باید مشتمل بر فام های اولیه (سرخ ،زرد،آبی) و سیاه و سفید و خاکستری باشند.
نئواکسپرسیونیسم (هنر زشت) :
اصطلاحی که به احیای هنر اکسپرسیونیست در آلمان ، آمریکا و ایتالیا در اواخر دهه 1970 و اوایل دهه 1980 اشاره دارد و در مورد آثار هنرمندانی چون بازلتیس، کی فر، کیا ، کلمنته، میموپالادینو و شنابل، به کار می رود.