[ و به کسى که از او مشکلى را پرسید فرمود : ] براى دانستن بپرس نه براى آزار دادن که نادان آموزنده همانند داناست و داناى برون از راه انصاف ، همانند نادان پر چون و چراست . [نهج البلاغه]
وفا
00000000000
چهارشنبه 90 اردیبهشت 21 , ساعت 11:40 عصر  

??باردیدمت ??بار بهت خندیدم

 ?? بار به من اخم کردی ?? بار از دستم خسته شدی

 ولی من باز ?? بار دیگرسعی کردم ??جمله ی عاشقانه رو ?? بار به ??زبان

و ?? لهجه و?? روز روزی ?? باربه کمک ? نفر به تو گفتم

 اما تو ? بار قهر کردی ? بار سرتو از من برگردوندی ? بار برات مردم ? بار قربونت رفتم 

? بار نازتو کشیدم تو ? بار ناز کردی و ? بار خندیدی و جونمو به لبم رسوندی

 تا ? بار بگی دوستت دارم


نوشته شده توسط فراز | نظرات دیگران [ نظر] 
شما چه رنگی هستید؟
چهارشنبه 90 اردیبهشت 21 , ساعت 11:35 عصر  

 

در صورتیکه تاریخ تولد شما در:
اول فروردین ماه باشد سیاه هستید

بین دوم فروردین تا 11 فروردین باشد ارغوانی هستید
بین 12 تا 21 فروردین باشد. شما سرمه ای است

بین 22 فروردین تا 31 فروردین باشد نقره ای هستید
.
بین یکم اردیبهشت تا 10 اردیبهشت باشد سفید هستید
.
بین 11 اردیبهشت تا 24 اردیبهشت باشد شما آبی هستید
.
بین 25 اردیبهشت تا سوم خرداد باشد شما طلائی رنگ هستید
.
بین 4 خرداد تا 13 خرداد باشد شما شیری رنگ هستید
.
بین 14 خرداد تا 23 خرداد ماه باشد شما خاکستری هستید
.
بین 24 خرداد تا دوم تیر ماه باشد شما رنگ خرمائی هستید
.
سوم تیر ماه باشد رنگ شما خاکستری است
.
بین 4 تیر ماه تا 13 تیر ماه باشد شما قرمز هستید
.
بین 14 تیر ماه تا 23 تیر ماه باشد شما نارنجی هستید
.
بین 24 تیر ماه تا سوم مرداد ماه باشد شما زرد هستید
.
بین 4 مرداد ماه تا 13 مرداد باشد شما صورتی هستید
.
بین 14 مرداد تا 22 مرداد باشد شما آبی هستید
.
بین 23 مرداد تا یکم شهریور باشد شما سبز هستید
.
بین 2 شهریور تا 11 شهریور باشد شما قهوه ای هستید
.
رنگ هستید طلائی بین 12 شهریور تا 21 شهریور باشد شما

بین 22 شهریور تا 31 شهریور باشد شما لیموئی هستید
.
متولدین یکم مهر ماه زیتونی هستند
.
بین 2 مهر تا 11 مهر ماه ارغوانی هستید
.
بین 12 مهر تا 21 مهر ماه شما رنگ سرمه ای دارید
.
بین 22 مهر ماه تا یکم آبان ماه شما نقره ای هستید
.
بین 2 آبان تا 20 آبانماه باشد شما سفید هستید
.
بین 21 آبانماه تا 30 آبانماه باشد رنگ شما کبودی است
.
بین یکم آذر ماه تا 10 آذر ماه باشد شما شیری رنگ هستید
.
بین 11 آذر ماه تا 20 آذر ماه باشد شما خاکستری هستید
.
بین 21 آذر تا 30 آذر باشد شما خرمائی رنگ هستید
.
متولدین اول دیماه نیلی رنگ هستند
.
بین دوم دی ماه تا 11 دی ماه باشد رنگ شما قرمز است
.
بین 12 دی ماه تا21 دی ماه باشد شما نارنجی هستید
.
بین 22 دی ماه تا 4 بهمن ماه باشد شما زرد هستید
.
بین 5 بهمن تا 14 بهمن ماه باشد شما صورتی هستید
.
بین 15 بهمن تا 19 بهمن ماه باشد شما آبی هستید
.
بین 20 بهمن تا 29 بهمن ماه باشد شما سبز هستید
.
بین 30 بهمن تا 9 اسفند ماه باشد شما قهوه ای هستید
.
بین 10 اسفند تا 20 اسفند باشد شما کبودی رنگ هستید
.
بین 21 اسفند تا 29 اسفند باشد لیمویی هستید
.

************************************************************

قرمز
با نمک و دوستداشتنی، مشکل پسند اما همیشه عاشق.......و

اینطور بنظر میرسد که مورد محبت نیز باشید. با روحیه و

بشاش اما در همان زمان میتوانید بد اخلاق هم شوید

قادرید با مردم بسیار خوب و با ملاطفت برخورد کنید و این

همان عشقی است که میتواند در راهی که در پیش دارید

همراهتان باشد

آدمهایی را که راحت صحبت میکنند دوست دارید این آدمها

باعث میشوند احساس راحتی بیشتری داشته باشید
.

شیری رنگ

اهل رقابت و بازی دوست. دوست ندارد ببازد

ولی همیشه بشاش است
.
شما قابل اعتماد و امین هستید و خیلی علاقه دارید وقت

خود را بیرون بگذرانید، با دقت عشقتان را انتخاب میکنید

و بسادگی عاشق نمی شوید اما وقتی او را یافتید تا مدتهای

طولانی دوستش خواهید داشت
.

نیلی

شما بیشتر متوجه نگاهتان هستید و استانداردهای بالائی در

انتخاب عشق دارید. هر راه حلی را با دقت و تفکر انتخاب

می کنید و بسیار بندرت مرتکب اشتباه احمقانه میشوید

دوست دارید رهبر باشید و به راحتی می توانید دوستان جدید

پیدا کنید
.

خاکستری

جذاب و فعال هستید، شما هرگز احساستان را پنهان نمی کنید

و هر آنچه را که درونتان است آشکار می سازید. اما ضمنا

میتوانید خودخواه هم باشید. می خواهید مورد توجه باشید و

نمی خواهید بطور نا برابر با شما برخورد شود. میتوانید

روز مردم را روشن کنید. شما میدانید در زمان مناسب چه

بگویید و خوش اخلاق هستید
.

سبز

خیلی خوب با افراد تازه کنار می آیید. در واقع آدم

خجالتی ای نیستی اما گاهی اوقات با کلماتت به عواطف مردم

آسیب می رسانید. دوست دارید تا مورد توجه و علاقه کسی

باشید که دوستش دارید ولی اغلب تنهایید و به انتظار فرد

مورد نظرت می مانید
.


طلائی

شما میدانید چه چیزی درست و چه چیزی نادرست است. آدم

بشاشی هستید و زیاد بیرون میروید. بسیار سخت میتوانی فرد

مورد نظرت را پیدا کنی اما وقتی او را یافتی تا سالیان

متمادی دوباره عاشق نمی شوی
.

صورتی

شما همواره در تلاشید تا در هر چیزی بهترین باشید و دوست

دارید به سایرین کمک کنید. اما بسادگی قانع نمی شوی
.
دارای افکاری منفی هستید و در جستجوی عشقی شورانگیز

مانند آنچه در قصه هاست هستید
.

زرد

شما شیرین و بیگناهید ، مورد اعتماد بسیاری از مردم ،

و دارای رهبریتی قوی در ارتباطاتتان هستید. شما خوب تصمیم


میگیرید و انتخاب درستی در زمان مناسب می گیرید. همواره

در افکار داشتن روابط عاشقانه بسر می برید
.

خرمائی

باهوشید و میدانید چه چیزی درست است. میخواهید همه چیز

را مطابق میل خود کنید که گاهی میتواند بدلیل عدم توجه

به نظر دیگران مشکل ساز باشد. اما در مورد عشق صبور

هستید. وقتی فرد مورد نظرتان را یافتید برایتان دشوار

است فرد بهتری پیدا کنید
.

نارنجی

در مقابل اعمالتان مسئولیت پذیر هستید، می دانید چگونه

با مردم رفتار کنید. همواره اهدافی برای دستیابی به آنها

دارید و حقیقتا برای رسیدن به آنها تلاش میکنید ، فردی

آماده رقابت هستید. دوستانتان برایت بسیار مهم هستند و

قدر آنچه را که دارید میدانید، گاهی اوقات واکنشتان

زیادی شدید است و علت آن نیز احساساتی بودنتان است
.

ارغوانی

اسرار آمیز هستید، بهیچوجه خودخواه نیستید ، زود و آسان

نظرتان جلب میشود. روزتان با توجه به خلقتان میتواند

غمگین یا خوش باشد. بین دوستان محبوب هستید اما میتوانید

دست به عمل احمقانه ای نیز بزنید ، بسادگی امور را

فراموش میکنید. بدنبال شخصی هستید که قابل اعتماد باشد
.

لیموئی

آرام هستید، اما بسادگی عصبانی می شوید. به آسانی حسادت

می ورزید و در مورد چیزهای کوچک اعتراض میکنید، نمی

توانید به یک کار بچسبید اما دارای شخصیتی هستید که

اعتماد و علاقه همه را جلب میکند
.

نقره ای

خیال پرداز و بامزه اید ، دوست دارید چیز های جدید را

بیازمایید. علاقه دارید خود سازی کنید و بسادگی می

آموزید، براحتی میتوان با شما صحبت کرد و شما نصایح خوبی

میدهید. وقتی موضوع دوستی است متوجه میشوید نمی توان به

کسی اعتماد کرد، اما وقتی دوستان واقعی خود را یافتید تا

پایان عمر به آنها اعتماد میکنید
.

سیاه

شما یک مبارز هستید و دارای انگیزه اید. اما تغییر در

زندگی را نمی پسندید. زمانی که تصمیمی گرفتید، روی

تصمیمتان تا مدتها پای می فشارید. زندگی عشقی شما نیز

توام با مبارزه است و مثل همه نیست
.

زیتونی

شما روشن قلب و آدم گرمی هستید. همراه خوبی برای فامیل و

دوستانید. خشونت را نمی پسندید و میدانید چه چیزی درست

است. شما مهربان و بشاش هستید اما بسادگی به مردم حسادت

نورزید
.


قهوه ای

فعال و ورزشکارید ، برای دیگران مشکل است که به

شما نزدیک شوند. زمانی که متوجه میشوید نمی توانید به

چیزی که میخواهید دستیابید ،‌ بسادگی تسلیم شده آنرا رها

میکنید
.

آبی

اتکا به نفس کمی دارید و خیلی ایرادی هستید. هنرمند

هستید و دوست دارید عاشق شوید ، اما میگذارید عشقتان از

دستتان برود چون در این مورد از مغزتان فرمان میگیرید نه

از قلبتان
.

سرمه ای

شما جذابید و عاشق زندگی خود هستید ، نسبت به همه

چیز دارای احساسی قوی هستید و خیلی زود گیج میشوید

زمانی که از دست شخص یا اشخاصی عصبانی می شوید برایتان

مشکل است آنها را ببخشید
.

سفید

شما آرزو و اهدافی در زندگی دارید زود حسادت می ورزید

نسبت به دیگران متفاوت و گاهی اوقات عجیب هستید اما همه

این حالت شما را دوست دارند
.

کبود

احساسات شما بسادگی و ناگهانی تغییر میکند اغلب تنها

هستید ، مسافرت را دوست دارید. انسان صادقی هستید ولی

حرف مردم را زود باور میکنید. یافتن عشق برای شما سخت

است و گمگشته عشق هستید


نوشته شده توسط فراز | نظرات دیگران [ نظر] 
نمی خواهمت........
چهارشنبه 90 اردیبهشت 21 , ساعت 11:24 عصر  

با دستانت مرا دفن کردی

همین دیشب هزاران بار مرا به جرم داشتنت به دار آویختی

من آرام جان دادم

عذاب کلماتت به جنونم کشانده بود

کاش هیچگاه نبودی....دستانت نبود....چشمانت نبود....

دیگر دلمرده ای بیش نیستم

نمی خواهمت....

نمی خواهمت


نوشته شده توسط فراز | نظرات دیگران [ نظر] 
همه چی.......
چهارشنبه 90 اردیبهشت 21 , ساعت 11:21 عصر  

همه چی ...

وقتی این داستانو خوندم خیلی خیلی احساسم یه مادرم بیشتر شد تقدیم به همه مادران:
داستان من از زمان تولّدم شروع می‎شود.
تنها فرزند خانواده بودم؛ سخت فقیر بودیم و تهی‎دست و هیچگاه غذا به اندازهء کافی نداشتیم.
روزی قدری برنج به دست آوردیم تا رفع گرسنگی کنیم.
مادرم سهم خودش را هم به من داد، یعنی از بشقاب خودش به درون بشقاب من ریخت
و گفت،:"فرزندم برنج بخور، من گرسنه نیستم." و این اوّلین دروغی بود که به من گفت.

زمان گذشت و قدری بزرگتر شدم. مادرم کارهای منزل را تمام می‎کرد و بعد برای صید ماهی به نهر کوچکی که در کنار منزلمان بود می‏رفت.

 


مادرم دوست داشت من ماهی بخورم تا رشد و نموّ خوبی داشته باشم. یک دفعه توانست به فضل خداوند دو ماهی صید کند. به سرعت به خانه بازگشت و غذا را آماده کرد و دو ماهی را جلوی من گذاشت.
شروع به خوردن ماهی کردم و اوّلی را تدریجاً خوردم.
مادرم ذرّات گوشتی را که به استخوان و تیغ ماهی چسبیده بود جدا می‎کرد و می‎خورد؛ دلم شاد بود که او هم مشغول خوردن است.
ماهی دوم را جلوی او گذاشتم تا میل کند. امّا آن را فوراً به من برگرداند و گفت:
"بخور فرزندم؛ این ماهی را هم بخور؛ مگر نمی‎دانی که من ماهی دوست ندارم؟"
و این دروغ دومی بود که مادرم به من گفت.

قدری بزرگتر شدم و ناچار باید به مدرسه می‎رفتم و آه در بساط نداشتیم که وسایل درس و مدرسه بخریم.
مادرم به بازار رفت و با لباس ‎فروشی به توافق رسید که قدری لباس بگیرد و به در منازل مراجعه کرده به خانم‎ها بفروشد و در ازاء آن مبلغی دستمزد بگیرد.
شبی از شب‎های زمستان، باران می‏بارید. مادرم دیر کرده بود و من در منزل منتظرش بودم.
از منزل خارج شدم و در خیابان‎های مجاور به جستجو پرداختم و دیدم اجناس را روی دست دارد و به در منازل مراجعه می‎کند. ندا در دادم که، "مادر بیا به منزل برگردیم؛ دیروقت است و هوا سرد. بقیه کارها را بگذار برای فردا صبح." لبخندی زد و گفت:"پسرم، خسته نیستم." و این دفعه سومی بود که مادرم به من دروغ گفت.

به روز آخر سال رسیدیم و مدرسه به اتمام می‎رسید. اصرار کردم که مادرم با من بیاید.
من وارد مدرسه شدم و او بیرون، زیر آفتاب سوزان، منتظرم ایستاد.
موقعی که زنگ خورد و امتحان به پایان رسید، از مدرسه خارج شدم.
مرا در آغوش گرفت و بشارت توفیق از سوی خداوند تعالی داد. در دستش لیوانی شربت دیدم که خریده بود من موقع خروج بنوشم. از بس تشنه بودم لاجرعه سر کشیدم تا سیراب شدم. مادرم مرا در بغل گرفته بود و "نوش جان، گوارای وجود" می‏گفت.
نگاهم به صورتش افتاد دیدم سخت عرق کرده؛ فوراً لیوان شربت را به سویش گرفتم و گفتم، "مادر بنوش."
گفت: "پسرم، تو بنوش، من تشنه نیستم." و این چهارمین دروغی بود که مادرم به من گفت.

بعد از درگذشت پدرم، تأمین معاش به عهده مادرم بود؛ بیوه‎زنی که تمامی مسئولیت منزل بر شانهء او قرار گرفت.
می‏بایستی تمامی نیازها را برآورده کند. زندگی سخت دشوار شد و ما اکثراً گرسنه بودیم. عموی من مرد خوبی بود و منزلش نزدیک منزل ما. غذای بخور و نمیری برایمان می‏فرستاد.
وقتی مشاهده کرد که وضعیت ما روز به روز بدتر می‏شود، به مادرم نصیحت کرد که با مردی ازدواج کند که بتواند به ما رسیدگی نماید، چه که مادرم هنوز جوان بود.
امّا مادرم زیر بار ازدواج نرفت و گفت:"من نیازی به محبّت کسی ندارم..." و این پنجمین دروغ او بود.

درس من تمام شد و از مدرسه فارغ‎التّحصیل شدم.
بر این باور بودم که حالا وقت آن است که مادرم استراحت کند و مسئولیت منزل و تأمین معاش را به من واگذار نماید. سلامتش هم به خطر افتاده بود و دیگر نمی‏توانست به در منازل مراجعه کند. پس صبح زود سبزی‎های مختلف می‏خرید و فرشی در خیابان می‏انداخت و می‏فروخت.
وقتی به او گفتم که این کار را ترک کند که دیگر وظیفهء من بداند که تأمین معاش کنم. قبول نکرد
و گفت:"پسرم مالت را از بهر خویش نگه دار؛ من به اندازهء کافی درآمد دارم." و این ششمین دروغی بود که به من گفت.

درسم را تمام کردم و وکیل شدم. ارتقاء رتبه یافتم. یک شرکت آلمانی مرا به خدمت گرفت.
وضعیتم بهتر شد و به معاونت رئیس رسیدم. احساس کردم خوشبختی به من روی کرده است.
در رؤیاهایم آغازی جدید را می‏دیدم و زندگی بدیعی که سراسر خوشبختی بود.
به سفرها می‏رفتم. با مادرم تماس گرفتم و دعوتش کردم که بیاید و با من زندگی کند.
امّا او که نمی‏خواست مرا در تنگنا قرار دهد گفت:"فرزندم، من به خوش‏گذرانی و زندگی راحت عادت ندارم."
و این هفتمین دروغی بود که مادرم به من گفت.

مادرم پیر شد و به سالخوردگی رسید.
به بیماری سرطان ملعون دچار شد و لازم بود کسی از او مراقبت کند و در کنارش باشد. امّا چطور می‏توانستم نزد او بروم که بین من و مادر عزیزم شهری فاصله بود.
همه چیز را رها کردم و به دیدارش شتافتم. دیدم بر بستر بیماری افتاده است.
وقتی رقّت حالم را دید، تبسّمی بر لب آورد. درون دل و جگرم آتشی بود که همهء اعضاء درون را می‏سوزاند.
سخت لاغر و ضعیف شده بود. این آن مادری نبود که من می‎‏شناختم.
اشک از چشمم روان شد. امّا مادرم در مقام دلداری من بر آمد
و گفت:"گریه نکن، پسرم. من اصلاً دردی احساس نمی‎کنم." و این هشتمین دروغی بود که مادرم به من گفت.

وقتی این سخن را بر زبان راند، دیدگانش را بر هم نهاد و دیگر هرگز برنگشود.
جسمش از درد و رنج این جهان رهایی یافت.

این سخن را با جمیع کسانی می‎گویم که در زندگی‎ شان از نعمت وجود مادر برخوردارند.
این نعمت را قدر بدانید قبل از آن که از فقدانش محزون گردید.
این سخن را با کسانی می‎گویم که از نعمت وجود مادر محرومند.
همیشه به یاد داشته باشید که چقدر به خاطر شما رنج و درد تحمّل کرده است و از خداوند متعال برای او طلب رحمت و بخشش نمایید.

مادر دوستت دارم. خدایا او را غریق بحر رحمت خود فرما همانطور که مرا از کودکی تحت پرورش خود قرار داد.

(( شکفتن هیچ گلی زیباتر از لبخند مادر نیست  ))

 

 


 

 


نوشته شده توسط فراز | نظرات دیگران [ نظر] 
سرنوشت
چهارشنبه 90 اردیبهشت 21 , ساعت 11:14 عصر  

سایت آپلود عکس رایگان , فضای رایگان برای آپلود عکس , آپلود عکس با لینک مستقیم , آپلود عکس رایگان قلبم محکوم شد به ساده بودن...  سایت آپلود عکس رایگان , فضای رایگان برای آپلود عکس , آپلود عکس با لینک مستقیم , آپلود عکس رایگان
           سایت آپلود عکس رایگان , فضای رایگان برای آپلود عکس , آپلود عکس با لینک مستقیم , آپلود عکس رایگانغرورم محکوم شد به خونسرد بودن... سایت آپلود عکس رایگان , فضای رایگان برای آپلود عکس , آپلود عکس با لینک مستقیم , آپلود عکس رایگان

                 سایت آپلود عکس رایگان , فضای رایگان برای آپلود عکس , آپلود عکس با لینک مستقیم , آپلود عکس رایگاناحساسم محکوم شد به کم حرف بودن... سایت آپلود عکس رایگان , فضای رایگان برای آپلود عکس , آپلود عکس با لینک مستقیم , آپلود عکس رایگان

                           سایت آپلود عکس رایگان , فضای رایگان برای آپلود عکس , آپلود عکس با لینک مستقیم , آپلود عکس رایگان دلم محکوم شد به گوشه گیر بودن... سایت آپلود عکس رایگان , فضای رایگان برای آپلود عکس , آپلود عکس با لینک مستقیم , آپلود عکس رایگان

             سایت آپلود عکس رایگان , فضای رایگان برای آپلود عکس , آپلود عکس با لینک مستقیم , آپلود عکس رایگان چشمانم محکوم شد به مهربان بودن... سایت آپلود عکس رایگان , فضای رایگان برای آپلود عکس , آپلود عکس با لینک مستقیم , آپلود عکس رایگان

     سایت آپلود عکس رایگان , فضای رایگان برای آپلود عکس , آپلود عکس با لینک مستقیم , آپلود عکس رایگان دستهایم محکوم شد به سرد بودن... سایت آپلود عکس رایگان , فضای رایگان برای آپلود عکس , آپلود عکس با لینک مستقیم , آپلود عکس رایگان

     سایت آپلود عکس رایگان , فضای رایگان برای آپلود عکس , آپلود عکس با لینک مستقیم , آپلود عکس رایگانپاهایم محکوم شد به تنها رفتن... سایت آپلود عکس رایگان , فضای رایگان برای آپلود عکس , آپلود عکس با لینک مستقیم , آپلود عکس رایگان

          سایت آپلود عکس رایگان , فضای رایگان برای آپلود عکس , آپلود عکس با لینک مستقیم , آپلود عکس رایگانارزوهایم محکوم شد به محال بودن... سایت آپلود عکس رایگان , فضای رایگان برای آپلود عکس , آپلود عکس با لینک مستقیم , آپلود عکس رایگان

     سایت آپلود عکس رایگان , فضای رایگان برای آپلود عکس , آپلود عکس با لینک مستقیم , آپلود عکس رایگان وجودم محکوم شد به تنها بودن... سایت آپلود عکس رایگان , فضای رایگان برای آپلود عکس , آپلود عکس با لینک مستقیم , آپلود عکس رایگان

 سایت آپلود عکس رایگان , فضای رایگان برای آپلود عکس , آپلود عکس با لینک مستقیم , آپلود عکس رایگان و عشقم محکوم شد به مردن... سایت آپلود عکس رایگان , فضای رایگان برای آپلود عکس , آپلود عکس با لینک مستقیم , آپلود عکس رایگان


نوشته شده توسط فراز | نظرات دیگران [ نظر] 
<   <<   6   7   8      >
درباره وبلاگ

وفا

فراز
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 40 بازدید
بازدید دیروز: 8 بازدید
بازدید کل: 155469 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
وضعیت من در یاهو
نوشته های پیشین

اردیبهشت 90
خرداد 90
تیر 90
مرداد 90
لوگوی وبلاگ من

وفا
لینک دوستان من

کانون فرهنگی شهدا
علیرضااحسانی نیا:فرزانگان امیدوار
سایت اطلاع رسانی دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani
کلبه
سایه
شیمی وزندگی
شقایقهای کالپوش
سکوت ابدی
هم نفس
سیب خیال
کلبه تنهایی
نشریه حضور
سایت قلعه گنجwww.ghalehganj.com
♥♥♥♥♥♥شهرستان بجنورد♥
داستانهای واقعی روابط عمومی Dr.Rahmat Sokhani
سفیر دوستی
به نام آنکه وجودم زوجودش شده موجود
تنهایی......!!!!!!
یادداشتها و برداشتها
دلنوشته ها
.: شهر عشق :.
بوی سیب
دل نوشته
خوش آمدید
بچه ها من تنهام!!!کمک
منطقه آزاد
ابـــــــــــرار
عشق گمشده
برادران شهید هاشمی
یامهدی
دلنوشته های یک فروند چریک
ترانه ی زندگیم (Loyal)
غلط غولوت
مهاجر
عشق الهی: نگاه به دین با عینک محبت، اخلاق، عرفان، وحدت مسلمین
محمد قدرتی MOHAMMAD GHODRATI
گروه اینترنتی جرقه داتکو
نهِ/ دی/ هشتاد و هشت
مکاشفه مسیح
تنهاترین عاشق
پاتوق دخترها وپسرها
این نیز بگذرد ...
سرود عرش
یه عالمه عشق و عاشقی
FANTOM
آقا رضا
شاهکار
در برابر نسیم
نبض شاهتور
مهدویت
لــعل سـلـسـبیــل
تاریخ را به یاد اوریم
عدالت جویان نسل بیدار
صل الله علی الباکین علی الحسین
خورجین عشق
*ایستگـــــــــــــــــــــــــــاه انـــــــــــــــــــــرژی*
کوچولو
Cyberom UTM
بهار صداقت**
MOHAMMAD
آزاد اندیشان
پایگاه اطلاعاتی و کاربردی شایگان
هیچ اداب وترتیبی مجوی/هرچه میخواهددل تنگت بگو
بدا ... سرآغازخوبی ها ...
روان شناسی کودک
فقط من برای تو
خنده بازار
ME&YOU
.:: گاواره ::.
یکتا
غریبه ها
برای خودم
دوست خوب
حرف های نگفته.........شایدم گفته
حقوق و حقوقدانان
اسمس بارون
جیگر نامه
۩۞۩ برگ سبز تحفه درویش ۩۞۩
بی تو 2
صهبانا
سه ثانیه سکوت
بلوچی از شهرستان چابهار
از همه چی.از همه جا
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
چه توا.............
نفس
یک مشت آفتاب
شیطون
اسمون
قلب خـــــــــــــــــــــــــــاکی
خورشید نی ریز
هو العشق
مینویسم بنام خواهرم آیــــــــات
درود بــــر پادشاهـــــم کـــوروش بــــزرگ
fazestan
فریاد بی صدا
اینجا،آنجا،همه جا
کلاغ پر
*شبهای مسکو*
تحفه
تنها یک رویا
بمب خنده
انرژی+
چـــــاوش ( چه خبر از دنیا ؟؟؟؟)
آریایی
Hossein Tohi
آرش...پسر ایده آل من
جوونی کجایی...
روانشناسی جالب
از دوجین خوشگل تر
وفا
دوستت دارم....توچی..
music 90
نقد فیلم های سینمایی
به یاد تو
دختری از جنس شیشه
بهترین اسلحه:عشق
دوستت دارم
دیار غم
بلخاب زیبا2
حروفهای زیبای انگلیسی
عشق طلاست
Saeed kermani
آتش عشق ❤❤ جزرومد❤❤
صفاسیتی
هرجوردوست داری!
سرزمین همیشه جاویدان بلوچستان
wanted
عشق
hasti
ارمین شیطونه
دکتر علی حاجی ستوده متخصص داخلی
پارس زوزن
..::دانــــــــــــــلود::..
خزان
بمب فوتبالی
راه بی پایان..
بار غم
همه نمک بریزیم!
عشق بی انتها
دوست
دختران عاشق
***آسمون ریسمون....***
مجمع فرهنگی فاطمیون شهرستان لنجان
همراه 24
روژمان
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

......
سبک های نقاشی
انواع سبک های نقاشی
مهمترین بخش زندگی را دریابیم !
از وبلاگم فقط اینو بخونین
[عناوین آرشیوشده]